صفحه اصلی | راهنما | ثبت نام | متن قرآن | قرائت قرآن | جستجوی قرآن | تدبر در قرآن | مسابقه | خادمان قرآن | ارتباط


الحمد لله الذي هدانا لهذا وما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله ستايش خدايی را كه ما را بدين [راه] هدايت نمود و اگر خدا ما را رهبری نمی كرد ما خود هدايت نمی يافتيم الأعراف آیه 43


ولادت پنچمین نور ولایت ، امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد

زندگانی امام محمد باقر علیه السلام

نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ، بدين جهت که : دريای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب ديگری مانند شاکر و صابر و هادی نيز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هريک باز گوينده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است . کنيه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است . بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن علیه السلام و از سوی پدر به امام حسين علیه السلام مي رسيد . پدرش حضرت سيدالساجدين ، امام زين العابدين ، علی بن الحسين علیه السلام است .

تولد حضرت باقر علیه السلام در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدينه اتفاق افتاد . در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سيد الشهداء کودکی بود که به چهارمين بهار زندگيش نزديک مي شد . دوران امامت امام محمد باقر علیه السلام از سال 95هجری که سال درگذشت امام زين العابدين علیه السلام است آغاز شد و تا سال 114ه . يعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است .

در دوره امامت امام محمد باقر علیه السلام و فرزندش امام جعفر صادق علیه السلام مسائلی مانند انقراض امويان و بر سر کار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسی و ظهور سرداران و مدعيانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و ديگران مطرح است ، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در اين دوره پيش مي آيد ، و عده ای از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا مي شوند .

قاضيها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پديد مي آيند و فقه و قضاء و عقايد و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسير مي نمايد ، و تعليمات قرآنی - به ويژه مسأله امامت و ولايت را ، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا ، افکار بسياری از حق طلبان را به حقانيت آل علی علیه السلام متوجه کرده بود ، و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دين به دنيا فروشان برگرفته بود ، به انحراف مي کشاندند و احاديث نبوی را در بوته فراموشی قرار مي دادند .

برخی نيز احاديثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون مي نمودند . اينها عواملی بود بسيار خطرناک که بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند . بدين جهت امام محمد باقر علیه السلام و پس از وی امام جعفر صادق علیه السلام از موقعيت مساعد روزگار سياسی ، برای نشر تعليمات اصيل اسلامی و معارف حقه بهره جستند ، و دانشگاه تشيع و علوم اسلامی را پايه ريزی نمودند .

زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقی تعليمات پيامبر صلی الله علیه و آله و ناموس و قانون عدالت بودند ، و مي بايست به تربيت شاگردانی عالم و عامل و يارانی شايسته و فداکار دست يازند ، و فقه آل محمد صلی الله علیه و آله را جمع و تدوين و تدريس کنند . به همين جهت محضر امام باقر علیه السلام مرکز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود . در مکتب تربيتی امام باقر علیه السلام علم و فضيلت به مردم آموخته مي شد . ابوجعفر امام محمد باقر علیه السلام متولی صدقات حضرت رسول صلی الله علیه و آله و اميرالمؤمنين علیه السلام و پدر و جد خود بود و اين صدقات را بر بنی هاشم و مساکين و نيازمندان تقسيم مي کرد ، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت .

امام باقر علیه السلام دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود . سيرت و صورتش ستوده بود . پيوسته لباس تميز و نو مي پوشيد . در کمال وقار و شکوه حرکت مي فرمود . از آن حضرت مي پرسيدند : جدت لباس کهنه و کم ارزش مي پوشيد ، تو چرا لباس فاخر بر تن مي کنی ؟ پاسخ مي داد : مقتضای تقوای جدم و فرمانداری آن روز ، که محرومان و فقرا و تهيدستان زياد بودند ، چنان بود . من اگر آن لباس بپوشم در اين انقلاب افکار ، نمي توانم تعظيم شعائر دين کنم . امام پنجم علیه السلام بسيار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود . با همه اصحاب مصافحه مي کرد و ديگران را نيز بدين کار تشويق مي فرمود .

در ضمن سخنانش مي فرمود : مصافحه کردن کدورتهای درونی را از بين مي برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - مي ريزد . امام باقر علیه السلام در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگيری از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين و عيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن دينی ، کمال مواظبت را داشت . مي خواست سنتهای جدش رسول الله صلی الله علیه و آله را عملا در بين مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعليم نمايد .

در روزهای گرم برای رسيدگی به مزارع و نخلستانها بيرون مي رفت ، و با کارگران و کشاورزان بيل مي زد و زمين را برای کشت آماده مي ساخت . آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبين و کد يمين - به دست مي آورد در راه خدا انفاق مي فرمود . بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله صلی الله علیه و آله مي رفت ، پس از گزاردن فريضه ، مردم گرداگردش جمع مي شدند و از انوار دانش و فضيلت او بهره مند مي گشتند . مدت بيست سال معاويه در شام و کارگزارانش در مرزهای ديگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقايق اسلامی - با زور و زر و تزوير و اجير کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسيار کردند .

ناچار حضرت سجاد علیه السلام و فرزند ارجمندش امام محمد باقر علیه السلام پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بي سابقه آل ابوسفيان ، که مردم به حقانيت اهل بيت عصمت علیه السلام توجه کردند ، در اصلاح عقايد مردم به ويژه در مسأله امامت و رهبری ، که تنها شايسته امام معصوم است ، سعی بليغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جايی رسيد که فرزند گرامی آن امام ، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پايه گذاری نمود ، و احاديث و تعليمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد .

امام سجاد علیه السلام با زبان دعا و مناجات و يادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر علیه السلام با تشکيل حلقه های درس ، زمينه اين امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دينی را برای مردم روشن فرمود . رسول اکرم اسلام صلی الله علیه و آله در پرتو چشم واقع بين و با روشن بينی وحی الهی وظايفی را که فرزندان و اهل بيت گرامي اش در آينده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت ، ضمن احاديثی که از آن حضرت روايت شده ، تعيين فرموده است .

چنان که در اين حديث آمده است : روزی جابر بن عبدالله انصاری که در آخر عمر دو چشم جهان بينش تاريک شده بود به محضر حضرت سجاد علیه السلام شرفياب شد . صدای کودکی را شنيد ، پرسيد کيستی ؟ گفت من محمد بن علی بن الحسينم ، جابر گفت : نزديک بيا ، سپس دست او را گرفت و بوسيد و عرض کرد : روزی خدمت جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم . فرمود : شايد زنده بمانی و محمد بن علی بن الحسين که يکی از اولاد من است ملاقات کنی . سلام من را به او برسان و بگو : خدا به تو نور حکمت دهد . علم و دين را نشر بده .

امام پنجم هم به امر جدش قيام کرد و در تمام مدت عمر به نشر علم و معارف دينی و تعليم حقايق قرآنی و احاديث نبوی صلی الله علیه و آله پرداخت . اين جابر بن عبدالله انصاری همان کسی است که در نخستين سال بعد از شهادت حضرت امام حسين علیه السلام به همراهی عطيه که مانند جابر از بزرگان و عالمان با تقوا و از مفسران بود ، در اربعين حسينی به کربلا آمد و غسل کرد ، و در حالی که عطيه دستش را گرفته بود در کنار قبر مطهر حضرت سيدالشهداء آمد و زيارت آن سرور شهيدان را انجام داد . باری ، امام باقر عليه السلام منبع انوار حکمت و معدن احکام الهی بود .

نام نامی آن حضرت با دهها و صدها حديث و روايت و کلمات قصار و اندرزهايی همراه است ، که به ويژه در 19سال امامت برای ارشاد مستعدان و دانش اندوزان و شاگردان شايسته خود بيان فرموده است . بنا به رواياتی که نقل شده است ، در هيچ مکتب و محضری دانشمندان خاضعتر و خاشعتر از محضر محمد بن علی علیه السلام نبوده اند . در زمان اميرالمؤمنين علی علیه السلام گوئيا ، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که بايد - بر مردم روشن نبود ، گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حيات مادی بيرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشيده بودند ، و در کنار دريای بيکران وجود علی علیه السلام تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمي دانستند .

بي جهت نبود که مولای متقيان بارها مي فرمود : سلونی قبل از تفقدونی پيش از آنکه من را از دست بدهيد از من بپرسيد . و بارها مي گفت : من به راههای آسمان از راههای زمين آشناترم . ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند ؟ اما به تدريج ، به ويژه در زمان امام محمد باقر علیه السلام مردم کم کم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامی را درک مي کردند ، و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد ، زلال گوارای دانش امام باقر علیه السلام را دريافتند و تسليم مقام علمی امام علیه السلام شدند ، و به قول يکی از مورخان : " مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند " .

امام باقر علیه السلام نيز چون زمينه قيام بالسيف ( قيام مسلحانه ) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرينان - فراهم نبود ، از اين رو ، نشر معارف اسلام و فعاليت علمی را و هم مبارزه عقيدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را ، از اين طريق مناسب تر مي ديد ، و چون حقوق اسلام هنوز يک دوره کامل و مفصل تدريس نشده بود ، به فعاليتهای ثمر بخش علمی در اين زمينه پرداخت . اما بدين خاطر که نفس شخصيت امام و سير تعليمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود ، مورد اذيت و ايذاء دستگاه قرار مي گرفت .

در عين حال امام هيچگاه از اهميت تکليفی شورش ( عليه دستگاه ) غافل نبود ، و از راه ديگری نيز آن را دامن مي زد : و آن راه ، تجليل و تأييد برادر شورشي اش زيد بن علی بن الحسين بود . رواياتی در دست است که وضع امام محمد باقر علیه السلام که خود - در روزگارش - مرزبان بزرگ فکری و فرهنگی بوده و نقش مهمی در نشر اخلاق و فلسفه اصيل اسلامی و جهان بينی خاص قرآن ، و تنظيم مبانی فقهی و تربيت شاگردانی " مانند امام شافعی " و تدوين مکتب داشته ، موضع انقلابی برادرش " زيد " را نيز تأييد مي کرده است چنانکه نقل شده امام محمد باقر علیه السلام مي فرمود : خداوندا پشت من را به زيد محکم کن .

و نيز نقل شده است که روزی زيد بر امام باقر علیه السلام وارد شد ، چون امام علیه السلام زيد بن علی را ديد ، اين آيه را تلاوت کرد : " يا ايها الذين آمنوا کونوا قوامين بالقسط شهداء لله " . يعنی : " ای مؤمنان ، بر پای دارندگان عدالت باشيد و گواهان ، خدای را " . آنگاه فرمود : انت و الله يا زيد من اهل ذلک ، ای زيد ، به خدا سوگند تو نمونه عمل به اين آيه ای . مي دانيم که زيد برادر امام محمد باقر علیه السلام که تحت تأثير تعليمات ائمه علیه السلام برای اقامه عدل و دين قيام کرد .

سرانجام عليه هشام به عبدالملک اموی ، در سال ( 120يا 122) زمان امامت امام جعفر صادق علیه السلام خروج کرد و دستگاه جبار ، ناجوانمردانه او را به قتل رساند . بدن مقدس زيد را سالها بر دار کردند و سپس سوزانيدند . و چنانکه تاريخ مي نويسد : گرچه نهضت زيد نيز به نتيجه ای نينجاميد و قيامهای ديگری نيز که در اين دوره به وجود آمد ، از جهت ظاهری به نتايجی نرسيد ، ولی اين قيامها و اقدامها در تاريخ تشيع موجب تحرک و بيداری و بروز فرهنگ شهادت عليه دستگاه جور به شمار آمده و خون پاک شيعه را در جوشش و غليان نگهداشته و خط شهادت را تا زمان ما در تاريخ شيعه ادامه داده است . امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام گرچه به ظاهر به اين قيامها دست نيازيدند ، که زمينه را مساعد نمي ديدند ، ولی در هر فرصت و موقعيت به تصحيح نظر جامعه درباره حکومت و تعليم و نشر اصول اسلام و روشن کردن افکار ، که نوعی ديگر از مبارزه است ، دست زدند .

چه در اين دوره ، حکومت اموی رو به زوال بود و فتنه عباسيان دامنگير آنان شده بود ، از اين رو بهترين فرصت برای نشر افکار زنده و تربيت شاگردان و آزادگان و ترسيم خط درست حکومت ، پيش آمده بود و در حقيقت مبارزه سياسی به شکل پايه ريزی و تدوين اصول مکتب - که امری بسيار ضروری بود - پيش آمد . اما چنان که اشاره شد ، دستگاه خلافت آنجا که پای مصالح حکومتی پيش مي آمد و احساس مي کردند امام علیه السلام نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برمي گيرد و خط صحيح را در شناخت " امام معصوم علیه السلام " و امامت که دنباله خط " رسالت " و بالاخره " حکومت الله " است تعليم مي دهد ، تکان مي خوردند و دست به ايذاء و آزار و شکنجه امام علیه السلام مي زدند و گاه به زجر و حبس و تبعيد ...

برای شناخت اين امر ، به بيان اين واقعه که در تاريخ ياد شده است مي پردازيم : " در يکی از سالها که هشام بن عبدالملک ، خليفه اموی ، به حج مي آيد ، جعفر بن محمد ، امام صادق ، در خدمت پدر خود ، امام محمد باقر ، نيز به حج مي رفتند . روزی در مکه ، حضرت صادق ، در مجمع عمومی سخنرانی مي کند و در آن سخنرانی تأکيد بر سر مسأله پيشوايی و امامت و اينکه پيشوايان بر حق و خليفه های خدا در زمين ايشانند نه ديگران ، و اينکه سعادت اجتماعی و رستگاری در پيروی از ايشان است و بيعت با ايشان و ... نه ديگران .

اين سخنان که در بحبوحه قدرت هشام گفته مي شود ، آن هم در مکه در موسم حج ، طنينی بزرگ مي يابد و به گوش هشام مي رسد. هشام در مکه جرأت نمي کند و به مصلحت خود نمي بيند که متعرض آنان شود . اما چون به دمشق مي رسد ، مأمور به مدينه مي فرستد و از فرماندار مدينه مي خواهد که امام باقر علیه السلام و فرزندش را به دمشق روانه کرد ، و چنين مي شود . حضرت صادق علیه السلام مي فرمايد : چون وارد دمشق شديم ، روز چهارم ما را به مجلس خود طلبيد .

هنگامی که به مجلس او درآمديم ، هشام بر تخت پادشاهی خويش نشسته و لشکر و سپاهيان خود را در سلاح کامل غرق ساخته بود ، و در دو صف در برابر خود نگاه داشته بود . نيز دستور داده بود تا آماج خانه ای ( جاهايی که در آن نشانه برای تيراندازی مي گذارند ) در برابر او نصب کرده بودند ، و بزرگان اطرافيان او مشغول مسابقه تيراندازی بودند . هنگامی که وارد حياط قصر او شديم ، پدرم در پيش مي رفت و من از عقب او مي رفتم ، چون نزديک رسيديم ، به پدرم گفته : " شما هم همراه اينان تير بيندازيد " پدرم گفت : " من پير شده ام . اکنون اين کار از من ساخته نيست اگر من را معاف داری بهتر است " .

هشام قسم ياد کرد : " به حق خداوندی که ما را به دين خود و پيغمبر خود گرامی داشت ، تو را معاف نمي دارم " . آنگاه به يکی از بزرگان بنی اميه امر کرد که تير و کمان خود را به او ( يعنی امام باقر - علیه السلام - ) بده تا او نيز در مسابقه شرکت کند . پدرم کمان را از آن مرد بگرفت و يک تير نير بگرفت و در زه گذاشت و به قوت بکشيد و بر ميان نشانه زد . سپس تير ديگر بگرفت و بر فاق تير اول زد ... تا آنکه نه تير پياپی افکند . هشام از ديدن اين چگونگی خشمگين گشت و گفت : " نيک تير انداختی ای ابوجعفر ، تو ماهرترين عرب و عجمی در تيراندازی . چرا مي گفتی من بر اين کار قادر نيستم ؟ ... بگو : اين تيراندازی را چه کسی به تو ياد داده است " .

پدرم فرمود : " مي دانی که در ميان اهل مدينه ، اين فن شايع است . من در جوانی چندی تمرين اين کار کرده ام " . سپس امام صادق علیه السلام اشاره مي فرمايد که : هشام از مجموع ماجرا غضبناک گشت و عازم قتل پدرم شد . در همان محفل هشام بر سر مقام رهبری و خلافت اسلامی با امام باقر علیه السلام سخن مي گويد . امام باقر درباره رهبری رهبران بر حق و چگونگی اداره اجتماع اسلامی و اينکه رهبر يک اجتماع اسلامی بايد چگونه باشد ، سخن مي گويد .

اينها همه هشام را - که فاقد آن صفات بوده است و غاصب آن مقام - بيش از پيش ناراحت مي کند . بعضی نوشته اند که : امام باقر را در دمشق به زندان افکند . و چون به او خبر مي دهند که زندانيان دمشق مريد و معتقد به امام علیه السلام شده اند ، امام را رها مي کند و به شتاب روانه مدينه مي نمايد . و پيکی سريع ، پيش از حرکت امام از دمشق ، مي فرستد تا در آباديها و شهرهای سر راه همه جا عليه آنان ( امام باقر و امام صادق - علیهما السلام - ) تبليغ کنند تا بدين گونه ، مردم با آنان تماس نگيرند و تحت تأثير گفتار و رفتارشان واقع نشوند . با اين وصف امام علیه السلام در اين سفر ، از تماس با مردم - حتی مسيحيان - و روشن کردن آنان غفلت نمي ورزد .

جالب توجه و قابل دقت و يادگيری است که امام محمد باقر علیه السلام وصيت مي کند به فرزندش امام جعفر صادق علیه السلام که مقداری از مال او را وقف کند ، تا پس از مرگش ، تا ده سال در ايام حج و در منی محل اجتماع حاجيها برای سنگ انداختن به شيطان ( رمی جمرات ) و قربانی کردن برای او محفل عزا اقامه کنند . توجه به موضوع و تعيين مکان ، اهميت بسيار دارد . به گفته صاحب الغدير زنده ياد علامه امينی - اين وصيت برای آن است که اجتماع بزرگ اسلامی ، در آن مکان مقدس با پيشوای حق و رهبر دين آشنا شود و راه ارشاد در پيش گيرد ، و از ديگران ببرد و به اين پيشوايان بپيوندد ، و اين نهايت حرص بر هدايت مردم است و نجات دادن آنها از چنگال ستم و گمراهی .


شهادت امام باقر علیه السلام

حضرت امام محمد باقر علیه السلام 19سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زين العابدين علیه السلام زندگی کرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت ، نشر و تبليغ فرهنگ اسلامی ، تعليم شاگردان ، رهبری اصحاب و مردم ، اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در ميان خلق ، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحيح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعی و امام معصوم ، که تنها خليفه راستين خدا و رسول صلی الله علیه و آله در زمين است ، پرداخت و لحظه ای از اين وظيفه غفلت نفرمود .

سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114هجری در سن 57سالگی در مدينه به وسيله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پيکر مقدسش را در قبرستان بقيع - کنار پدر بزرگوارش - به خاک سپردند .

----------------------------------------------------------------------------

ذكر روزهاي هفته
بارها گفت محمد که علی جان من است هم به جان علی و جان محمد صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد (وعجل فرجهم)
اهدا می کنیم به ارواح ملکوتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، ائمه اطهار علیهم السلام ، همه شهدا از صدر اسلام تا کنون ، امام شهدا و جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف

وب سایت ختم صلوات

گزارش قرائت بر اساس کد کاربری

آیا می دانید که؟!


*تالار گفتمان قرآنی*

*نظرات شما*

*دست های شما ، کارهای بزرگ*

*درخواست التماس دعا*

*مسابقه هفتگی*

بعثت پیامبر

بعثت از نگاه اهل بيت علیهم السلام

نگاهی به احادیث بعثت

شهادت امام موسی کاظم عليه السلام

زندگی امام موسی کاظم عليه السلام

ولادت امام علی عليه السلام

سيره امام جواد عليه السلام

ولادت امام جواد عليه السلام

زندگینامه امام هادی علیه السلام

نور هدايت امام هادی علیه السلام

دریای علم امام باقر علیه السلام

زندگانی امام باقر علیه السلام


نیت نامه وب سایت ختم قرآن مجید

۞ هوالعالم ۞

خداوندا از اينکه لياقت قرائت معجزه ات قرآن را يافته ام تو را شکر مي گويم و ثواب آن را نثار ارواح ملکوتي رسول اکرم صلي الله عليه و آله ، اولیا ، اوصیا ، صالحين ، والدين و بستگانم نموده و به برکت اين آيات روح بخش سلامتي منجي عالم بشريت را خواستار و به نیابت خود و دیگر اعضا و یاران قرآنی توفیق ختم قرآن را از درگاهت مسئلت دارم.


سخن هفته

فراگیری قرآن

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
قرآن را فراگیرید زیرا قرآن بهترین سخن است و در آن اندیشه کنید زیرا بهار قلب هاست و به وسیله نور آن شفا گیرید زیرا قرآن شفای دلهاست
منبع : نهج البلاغه .صبحی صالح . 110


برندگان مسابقات وب سایت ختم قرآن مجید
مسابقه شماره 42
علي محفوظي - مشهد


مسابقه شماره 41
خدیجه نقیان -


مسابقه شماره 40
زينت صفوي - تهران


مسابقه شماره 39
حبيب الله صالحي زارعي - کاشان


مسابقه شماره 38
مریم کلوندی - تهران


مسابقه شماره 37
علي بوجار - کاشان


مسابقه شماره 36
مریم پورشکیب - کرمان


مسابقه شماره 35
مجتبي شعبان زاده - اراک


مسابقه شماره 34
سعید حسین عسگری - اهواز


مسابقه شماره 33
مریم نوروزی - شهرضا


مسابقه شماره 32
یاسمن خانی - اصفهان


مسابقه شماره 31
الهام صادقی - تهران


مسابقه شماره 30
حميده هما غلام حسين نژاد - کرمان


مسابقه شماره 29
عفت رمضانی - تهران


مسابقه شماره 28
پروانه یوسفی - اصفهان


مسابقه شماره 27
اکرم سعیدی - قم


مسابقه شماره 26
اعظم سهراب نژاد - اراک


مسابقه شماره 25
محمد حسن غیوری - نهبندان


مسابقه شماره 24
مریم ذبیحی - تهران


مسابقه شماره 23
سیما اسماعیلی - تهران


مسابقه شماره 22
محمد خلیلی - خوزستان


مسابقه شماره 21
احسان خوشبخت - اراک


مسابقه شماره 20
محمدجواد افشاري نژاد - مشهد


مسابقه شماره 19
محمد رضا ميرزاييان - میبد


مسابقه شماره 18
حامد حامدی - اراک


مسابقه شماره 17
مرضیه مهدوی - تهران


مسابقه شماره 16
فایزه موسوی - قم


مسابقه شماره 15
رسول گل محمدی - تهران


مسابقه شماره 14
هاله ممدوح - تهران


مسابقه شماره 13
امیر کربلایی - لواسان


مسابقه شماره 12
نجمه ربانی - کرج


مسابقه شماره 11
زهرا زحمتکش - تهران


مسابقه شماره 10
رقيه حجتي - تهران


مسابقه شماره 9
سرنجل براتی - فارس


مسابقه شماره 8
مرجان ايلکاء - تهران


مسابقه شماره 7
سید تقی موسوی اصل - قم


مسابقه شماره 6
اکبر نوشادی - استان فارس


مسابقه شماره 5
اعظم سلمانی - مینو دشت


مسابقه شماره 4
زهره بشيري - تهران


مسابقه شماره 3
اکرم اسماعيليان - تهران


مسابقه شماره 2
مهديه اعظمي طامه - نطنز
علي صابرپور - بروجرد


مسابقه شماره 1
مهدی کمالوندی - اندونزی
فاطمه رسایی نژاد - شیراز
سمیرا عیسی زاده - خرم آباد
زیبا امیر یار احمدی - تهران
حسین شریفی - اهواز

www.ghorany.com